گاهی هم میشه زندگی رو با تمام وجود حس کرد...
دور از تمام تلخی هاش،
خالی از تمام سختی هاش...
گاهی میشه آسون تنت رو به دست باد بسپاری؛
ذهنت رو راهی آسمون کنی،
و تمام حواست رو به دریا بدی...
گاهی میشه زیر بارون چشمات و ببندی و
بوی مطبوع زندگی رو استنشاق کنی
چشمات و ببندی و خیس بشی،
خیس از بارون عشق از بارون احساس...
میشه حس کنی عاشقی؛
هرچند که عشقی نباشی یا حتی معشوقی...
گاهی میشه جاده بشه بال پروازت،
ازش شوق پرواز بگیری و رها بشی از همه همهمه ها
از همه ی تنش ها ... از همه تعلق ها
میشه همه ی احساسات بد رو به پاکی دریا بسپاری و
سرشار از بشی از آبی ِِ همه ی خوبی ها، زیبایی ها...
میشه آرامش و با بند بند وجودت لمس کنی
گاهی میشه عاشق بمونی ... حتی اگه احساسی نباشه
که پا به پای احساست بیاد ...
نظرات شما عزیزان:
پاسخ:سلاممم زهرا جان ... اختیار داری، وظیفه است و جبران در واقع لطف داری واقعا، حتما ...
هــر وقت گــم شــدم بايد سر جــايم بمــانم تا پيــدايم کنند…
مــدتــهاست ايســتاده ام کــسي مرا پيــدا نمي کــند